پندارپندار، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

آقا پندار کبیر

11 ماهگیت مبارک

سلام مامانی... شیطون من.... باورم نمیشه رفتی توی 12 ماه... داره 1 سالت میشه.. عزیز دل من 11 ماهگیت مبارک باشه چند روزی مریض بودی و تب داشتی.الان خوبی خداروشکر. برای تولدت داریم با بابا برنامه میریزیم...میخواییم تم تولدتو میکی موس بگیریم. خدا کنه همه چی خوب پیش بره.. از حالا دلهره دارم. برای آتلیه هم وقت گرفتم 6 بهمن ماه. میخواییم عکسای خوشگل خوشگل ازت بگیریم...  هنوز نمیتونی راهب ری اما دستت رو به همه جا میگیری و بلند میشی و خیلی خطری شدی. اگر هواسم بهت نباشه تالاپ میفتی زمین. خیلی هم شیطون شدی و یه کم هم نق نقو. پسر خوبی باش دیگهههههههههههههههههههههههه. اینم عکس  جدیدت ...
19 دی 1391

اولین شب یلدای تو

سلام عشق من.... الان که دارم اینا رو برات مینویسم دو شب از اولین شب یلدای تو میگذره...وقت نکردم که همون شب برات بنویسم.. اما عیب نداره مهم اینه که خاطره ی اون شب رو برات زنده نگه دارم. اولین شب یلدای تو همه ی ما رفتیم خونه خاله سحر و مامانی نسرین اینا و پرستو دایی مهدی و پریسا و مامانجون هم بودن ... خلاصه که شلوغ و پلوغ بود. منم که یه لباس هندونه ای خوشگل که خاله نغمه برات هدیه گرفته بود رو تنت کردم و حسابی همه رو با این لباس تو سر ذوق آوردم...تو هم که حسابی دلبری میکردی و تند تند 4 دست و پا میرفتی و دستت رو به لبه میز میگرفتی که به خوراکیهای روی میز دستت برسه.. کلی هم ازت عکس گرفتم و عاشقانه به تمام حرکات جدیدت نگاه میکردم. شدیدا رقاص ...
2 دی 1391
1